کد مطلب:3692
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:13
چگونه انسان ميتواند خودش را فراموش كند و مدام دنبال مصلحت خود نباشد و فقط بندگي كند؟ در بهترين حالات وقتي يك كاري انجام ميدهم دنبال لذت و خرسندي و رضايت قلبي هستم، يعني همواره خودم براي خودم مهم است نه او، اصلاً شايد يك درصد در انجام كارهايم او را در نظر ندارم.
حب خود يا حب نفس يكي از حجب ظلماني است كه انسان را از حق تعالي محجوب ميكند و اين حب بر هرچيز ديگر مقدم است زيرا هر چيز از حب خود نشأت ميگيرد و البته اين درد، درون جان ما جا دارد و به همين ميزان برخورد و مقابله با آن امري سهل و ساده نخواهد بود، و عمدة راه آن اين است كه ما محبت والاتر در درون خود به وجود آوريم، اصل اينكه انسان، خود را بخواهد و آن را دوست داشته باشد و براي رضاي خود و تمايلات خود كار كندبه ظاهر امري طبيعي است وليكن بايد اين حجاب كه اصل همة حجابها و منشاء همة آنها است رفع شود و بدانيم كه با داشتن آن و پرورش آن هرگز نميشود به جوار مقدس حضرت حق و به قرب او راه يافت و اصولاً مطرح كردن و عنوان كردن خود ،نقطة مقابل حركت عبودي است، بنابراين بايد به بندگي او روي آورد و مراحل بندگي را تمرين و حب حق را در دل تقويت كرد.
اين خودي را خرج كن اندر خدا
تا نماني همچو ابليسي جدا
آب جان را ريز اندر بهر جان
تا شوي درياي بي حد و كران
هرچه انسان به خداوند نزديك شود، خود و هرچه غير او است را فراموش ميكند، حضرت امير ( در نهج البلاغه در خطبة همام در ويژگي انسانهاي با تقوي ميگويد، عظم الخالق في انفسهم فصغر مادونه في اعينهم خداوند متعال در نظر و جان آنها عظمت يافته و آنها عظمت او را درك كردهاند، و نتيجة آن كوچك شدن غير او در جانشان است، لذا راه كوچك شدن و به چشم نيامدن ديگران و خود در نظر انسان، همان درك عظمت خداوند و تقرب به او است كه پس از معرفت حق و تفكر و تأمل در آيات الهي و انجام عبادت عملي، امري ميسر خواهد بود.
گر تو خواهي خرمي و دل زندگي
بندگي كن، بندگي كن، بندگي
از خودي بگذر كه تا يابي خدا
فاني حق شو كه تا يابي بقا
گر تو را بايد وصال راستين
محو شو و الله اعلم باليقين
با همة مطالبي كه در اصلاح اعمال و نيات گفته شد اين نكته نيز حائز اهميت بسيار است كه توجه به خداي عالم و انجام امور براي او تنها به سبب بياد آوردن خدا در ذهن و تكرار و تلقين آن تحقق نمييابد بلكه خدايي بودن اعمال يا حيواني بودن آن به منظور واقعي انسان باز ميگردد كه به راستي از انجام آن عمل به دنبال دست يافتن به چه منفعتي يا مقصودي بوده است. از آنجائيكه خود و خوديت در درون ما انسانها به خود حيواني و خود انساني تقسيم ميشود و ظهور خدا و خدايي بودن اعمال در زندگي ما انسانها، عمل بر اساس تمايلات خود انساني و الهي است چه بسا ممكن است در انجام عملي انسان بطور مشخص و تعريف شده به ياد خدا نباشد ليكن به دليل عشق به كمالات انساني (مانند وفا، محبت، صداقت، امانت و ساير ارزشها) اقدام نمايد كه در اين صورت الهي و ارزشمند ميباشد. در مقابل مقاصد پست حيواني (جاه و مقام، شهوت، غضب و غير آن) تشخيص ماهيت اعمال با مراجعه به نفس ممكن است ان الانسان علي نفسه بصيره ولو القي معاذيره در انتها بايد اضافه نمود تقويت نيات الهي به متابعت و پاسخگويي به دعوتهاي فطرت صورت ميپذيرد و ضعف و نابودي آن نيز به مخالف و بي اعتنايي محقق ميشود. خداوند همة ما را به پاسخگويي به دعوتهاي منِ الهي خود موفق بدارد.
آن مني و هستيت باشد حلال
كه در او بيني صفات ذوالجلال
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.